نتایج جستجو برای عبارت :

این wifi ها مثل g و n و ac و چیه! و اصلا چقدر برد داره؟!

بنام خدا
باسلام 

شاید زیاد شنیده باشید،که WIFIمدل AC و N و G و ..! و براتون سوال شده باشه،اینها دقیقا چی هستندو چه تفاوتی باهم دارند!

همانطور که در تصویر بالا می توانید ببینید،اینها هر کدام یک نوع استانداردی هستن،که برد و سرعت مختص به خودشان را دارند! 
به طور ساده،هر چقدر برد WIFI بیشتر باشد،سرعت ارتباطی ان کمتر می باشد! و هر چقدر برد ان کمتر باشد! سرعت ارتباطی داده هایش! بیشتر می باشد!
مثلا WIFIمدل B و G و ..  نسبت به AC دارایه بردی بیشتر می باشند! ولی مدل
بنام خدا
باسلام 

شاید زیاد شنیده باشید،که WIFIمدل AC و N و G و ..! و براتون سوال شده باشه،اینها دقیقا چی هستندو چه تفاوتی باهم دارند!

همانطور که در تصویر بالا می توانید ببینید،اینها هر کدام یک نوع استانداردی هستن،که برد و سرعت مختص به خودشان را دارند! 
به طور ساده،هر چقدر برد WIFI بیشتر باشد،سرعت ارتباطی ان کمتر می باشد! و هر چقدر برد ان کمتر باشد! سرعت ارتباطی داده هایش! بیشتر می باشد!
مثلا WIFIمدل B و G و ..  نسبت به AC دارایه بردی بیشتر می باشند! ولی مدل
بنام خدا
باسلام 

شاید زیاد شنیده باشید،که WIFIمدل AC و N و G و ..! و براتون سوال شده باشه،اینها دقیقا چی هستندو چه تفاوتی باهم دارند!

همانطور که در تصویر بالا می توانید ببینید،اینها هر کدام یک نوع استانداردی هستن،که برد و سرعت مختص به خودشان را دارند! 
به طور ساده،هر چقدر برد WIFI بیشتر باشد،سرعت ارتباطی ان کمتر می باشد! و هر چقدر برد ان کمتر باشد! سرعت ارتباطی داده هایش! بیشتر می باشد!
مثلا WIFIمدل B و G و ..  نسبت به AC دارایه بردی بیشتر می باشند! ولی مدل
امروز چقدر هوا خوبه امروز چقدر من خوش حالم امروز چقدر زیبا میبینم و چقدر خوشتیپم توی این پیرهن آبی
امروز چقدر راحت از چشمای دخترا به دلشون مهمون میشم
امروز چقدر حال دلم سنگی و آبشاریه و چقدر جادوی عجیبی اطرافم داره
امروز چقدر عاشق هست و چقدر بعد از ظهر مثل بهشت آبیه
امروز همه میخندن و همه میمیرن واسه دیدن هم
امروز کارمو میکنم و چقدر باهاش حال میکنم 
امروز پاهامو میذارم توی آب و چقدر غزل توی سرمه
امروز چقدر خوبه ولی باید گذاشتشو رفت چون اومد
همه چیز دقیقا اونطوری شد که مامانم می‌گفت‌. می‌گفت فلان کارو نکنیا آخرش فلان طور میشه. می‌گفت اعتماد نکن. می‌گفت تو اصلا چقدر می‌شناسی. چقدر اعتماد داری. چقدر مطمینی که فلان طوره و فلان فکر رو داره. چقدر بهش دروغ گفتم. چقدر فهمید که دروغ میگم و چیزی نگفت. همیشه با اطمینان جلوش وایمیستادم. که من مطمینم. چه اطمینان بیهوده‌ای. زهی خیال باطل.
این روزها کم‌حرف تر و درون‌گرا تر شدم. نه بخاطر اینکه اتفاق و احساسات خاصی در زندگیم نداشته باشم، بلکه اینقدر اتفاقات عجیب و جدیدن و احساساتم رو نمیشناسم که اصلا نمیدونم چطوری راجع بهشون حرف بزنم. فقط خواب‌های پراکنده میبینم. اون ملیکایی که همیشه نوشتن براش خیلی راحت بود الان جونش در میاد که بنویسه. چت کنه. اصلا نمیدونه چشه. ملیکا الان دوست داره هی آدم هارو ببینه. باهاشون بشینه حرف بزنه ساعت ها. ملیکا میترسه از ندیدن کسایی که دوستشون داره ب
تقویت کننده WiFi شیاومی مدل Mi WiFi 1st Gen 
قیمت محصول : 158000 تومان
برند : Xiaomi
برای خرید و مشاهده محصول کلیک نمایید.
 
 
نقد و بررسی تخصصی
تقویت‌کننده‌ی «Mi WiFi 1st Gen» یکی از محصولات خوب برند چینی «شیائومی» (Xiaomi) است. این دستگاه با اتصال به یک پورت USB و تامین برق از آن، راه‌اندازی می‌شود و به‌سادگی، برد شبکه‌ی بی‌سیم شما را افزایش می‌دهد. بسیاری از افراد در نقاط مختلف منزلشان مشکل افت سیگنال بی‌سیم وای‌فای دارند که  با استفاده از این دستگاه می‌توانن
الان در حال گوش دادن اهنگ سیتی استارز لالالند هستم.
نمیتونم بگم چقدر عاشق این اهنگم و بار ها این رو گوش دادم شاید بیشتر از ۵۰ بار.
صدای رایانو خیلی دوست دارم.
شاید برگاتون از اسکیرین شات پست قبل ریخته باشه نمیدونم‍♀️
اقا از اونجایی که من واقعا علاقه به نوشتن دارم ممکن هست اینجا مطالبی نوشته بشه که بدردتون نخوره. و اولویت نوشتن و راحت شدن خیال خودم هست.
شما نمیدونین چقدر نوشتن روی ادم تاثبر داره.
چقدر ادم رو سبک میکنه و از مزخرفات خالی میکنه.
اصلا یه وضعیه اون موی بلندت♪ ♥‿♥ ♪در واقع میشه حتی جنگ شه سرش♪ ♥‿♥ ♪حاضرم دنیامو بدم چشاتو به من بدنش♪ ♥‿♥ ♪در واقع شدی تو واسم یه تنش♪ ♥‿♥ ♪اصلا یه حالتی داره تو نگاهت به من تیکه پاره♪ ♥‿♥ ♪در واقع هرچی حس شیکه داره♪ ♥‿♥ ♪در واقع انقدر خوبی طبیعت باید رو تو تیک بذاره
منبع: گیتار موزیک
در واقع من یه خل زنجیری ام که
♪ ♥‿♥ ♪
همه جا استرس اینو دارم تو کجایی در چه حالی به خدا بد فیریکم هه
♪ ♥‿♥ ♪
در واقع تو دائما در میری از عشق
♪ ♥‿♥ ♪
همه جا راحتی اما تو خطر آخه نمیدونی چشمات اصلا یه وضعیه برقش
♪ ♥‿♥ ♪
اصلا یه وضعیه اون موی بلندت♪ ♥‿♥ ♪در واقع میشه حتی جنگ شه سرش♪ ♥‿♥ ♪حاضرم دنیامو بدم چشاتو به من بدنش♪ ♥‿♥ ♪در واقع شدی تو واسم یه تنش♪ ♥‿♥ ♪اصلا یه حالتی داره تو نگاهت به من تیکه پاره♪ ♥‿♥ ♪در واقع هرچی حس شیک
1.هیچوقت فکرشو نمیکردم روحیم چقدر میتونه روی اعضای خانواده تاثیر بذاره:| همیشه فک میکردم آخرین نفری که تو این خانواده سهمی داره ،منم!تا این حد ناامید:/
2.چقدر پشیمونم که اینهمه سال لای باور های غلطم نفس کشیدم...چقدر پشیمونم که ی حرف باعث شد کور و کر بشم و اینهمه محبت مامان و بابا رو نبینم...چقدر پشیمونم که لذت شاد کردنشونو از خودم گرفتم...و چقدر خوبه که هنوزم نفس میکشم((:
3.تفاوت من و میم در حدیه که مثلا من چتر های شیشه ای رو میپسندم...اون این رنگی رن
چقدر سوال... چقدر سوال بی جواب!
می نویسم تا یادم نره که باید بهشون جواب بدم، دست کم یه روزی شاید بشه جوابشونو پیدا کرد.
اینکه واقعا من وجود داره؟ یا بازخورد همه ی اتفاق هایی هست که داره برام می افته؟ آیا پشتِ این منی که تحت تاثیر اتفاق ها داره حرکت می کنه، خودی اصیل هست که اتفاق ها رو معنی می کنه؟ که می فهمه؟ یا چی؟
مثلا اون بچه ی ۱۰ ساله، چی داره می فهمه که با این همه انگیزه شده فعال محیط زیست؟ البته که اون هنوز به اندازه ی این منی که چند ماه تا سی
اینکه میبینم چقدر چقدر چقدر زیاد دنیاهامون ازهم دوره
چقدر زیاد متفاوته
چقدر زیاد دورم
چقدر زیاد جلوعه..
اعصابم رو بهم میریزه
انگار همش دارم سرجام میدوعم، انگار دارم از یه صخره خودمو پرت میکنم پایین ولی به زمین نمیرسم
نمیمیرم
نمیمیرم
نمیمیرم
این زندگیِ نصفه نیمه ی احمقانه ی به درد نخورِ حال بهم زن دیگه داره پدرمو درمیاره
از آدما متنفرم
از هرکی که داره ایده آل منو زندگی میکنه متنفرم
از کوه متنفرم 
از دریا متنفرم
از کتاب متنفرم
از پیشرفت متنف
+دیشب نتایج انتخاب رشته دانشگاه‌ها اومد و فقط میتونم بگم خدا بهم رحم کرده.
هرچند که نمیدونم این رحم مهربانانه، تا کجا ادامه خواهد داشت ولی به طرز عجیبی ترازهای اعلام شده از طرف دانشگاه‌ها سطح بالایی دارن و من جزو آخرین نفراتی‌ام که تو مصاحبه دانشگاهمون شرکت میکنه! :/
شانس قبولیم داره پایین و پایین‌تر میاد و خب از الآن باید تمرین کنم که برام مهم نباشه... :/
+مصممانه میخوام یک برنامه نظم در سال ۹۸ تنظیم کنم. مُ، صَم، مَ، ما، نههههه!
+ماجرای مدرس
امروز ... 
۸ رجب ۱۳۹۸
روزای اخر سال داره کم کم می گذره ... داره سال نو میشه ..‌
یه غم عجیبی تو دلمه ... نمیدونم چطورمه ... گیج و سر درگم ...دلهره دارم ترس دارم ...
دوست دارم میرفتم روضه ...کاش محرم بود ... کاش تنها بودم کاش ادم ها و نگاه هاشون نبود ... کاش یه کوشه برای خودم داشتم که هیشکی منو نمیشناخت ... 
نمیدونم حرفام رو بنویسم یا ننویسم ... ولی نمیدونم چرا امروز باهات حرف زدم اینقدر حالم بد شد ... نمیدونم چرا ینی واقعا نمیدونم .... حس بدی دارم ... 
حس بد شاید به خ
صبح بعد بحث کوتاهم با بابا با توپ پر رفتم پیش مشاورم و داستان رو تعریف کردم و هر آن منتظر بودم حق رو بهم بده و بگه: "آخی...چقدر تو طفلکی هستی. چقدر مورد ظلم واقع می‌شی". ولی زهی خیال باطل! بعد از یک کم صحبت آخرش حرفای منو با لحن من تکرار کرد و چقدر خجالت کشیدم.مثل یه بچه 5 ساله که عروسکشو ازش گرفتن و داره گریه می‌کنه.
گاهی الکی الکی سر یه مشت تاراحتی و عصبانیت،آدما رو از خودمون می رونیم.این یک اشتباهه بزرگه،بدون شک.مگه ما چقدر زنده می مونیم؟مگه دنیا تا کجا ادامه داره؟مگه زندگی چقدر دووم میاره؟اصلا ارزشش رو نداره که بخاطر ناراحتی ها و عصبانیت ها بین خودمون و عزیزامون فاصله بندازیم.چون که بعدش،یه کم که بگذره،خودمون حسرت می خوریم.حیفه،خیلی حیف!من توی اینجور مواقع با خودم میگم:اگر امروز یا فردا،طرف(کسی که از دستش ناراحت یا عصبانیم)یه اتفاقی براش بیوفته،یه
 
هر کی میبینه تو رو میشه عاشقت ♪
قلبم احساس عجیبی داره بهت ♪
کم کم خودمو جا میکنم تو دلت ♪
اصلا بگو نیاد کسی دور و برت ♪
اصلا بگو نیاد کسی دور و برت ♪
نگم برات قلبم داره بوم بوم میزنه برات ♪
نگم برات این ، دل داره پر پر میزنه برات ♪
نگم برات قلبم داره بوم بوم میزنه برات ♪
نگم برات این ، دل داره پر پر میزنه برات ♪
نگم برات این ، دل داره پر پر میزنه برات ♪
دلم برات پر میزنه به سیم آخر میزنه  ♪
 
 
 دانلود آهنگ نگم برات
قیمت خرید اسکنر دستی اسکن زی

پیشنهاد ویژه!افزودن به سبد خرید
Scanzee BQS020 Scanner
595,000 تومان
    

افزودن به سبد خرید
Scanzee BQS050M Scanner
850,000 تومان
    

پیشنهاد ویژه!افزودن به سبد خرید
اسکنر قابل حمل اسکن زی SCANZEE BQS030w
660,000 تومان
    

پیشنهاد ویژه!افزودن به سبد خرید
اسکنر دستی جیبی Handy Scanner
490,000 تومان
    

پیشنهاد ویژه!افزودن به سبد خرید
Scanzee BQS040B Scanner
869,000 تومان
    

پیشنهاد ویژه!افزودن به سبد خرید
اسکنر قابل حمل (دستی) با رم 2 گیگابایتی
650,000 تومان
    

پیشن
چقدر چقدر به خودم سخت میگیرم سر موضوعات الکی
چقدر نظرات آدما و رفتارشون برام مهمه
چقدر از اونایی که دوستشون دارم توقع دارم
چقدر منتظر آدمام
چقدر به خودم سخت میگیرم
چقدر گریه میکنم
چقدر دل بابا و مامان مهربون و نگرانم رو خون میکنم الکی
چقدر تو این زندگی اذیتم
چقدر یادم رفته لذت بردن رو
 
چقدر خوب بلدم خودم رو ناراحت کنم،الکی،الکی!
تولد ماه مانمون خوب بود !دایره بود مهمون همیشگـی خونه ما ! من فک میکنم کم کم داره میشه پاره ای از تنَ م ! دلم میخواد هر لحظه کنارش باشم و شاهد تمام خنده هاش باشَ م برای همیشه...
چقدر غریبَ م !چقدر شرمندم از خودم ! چقدر شرمنده ماه مانَ م ...
چقدر اعصاب خورد کنه مجبور باشی با آدمایی که اصلا در شانت نیستن آداب و معاشرت کنی ، اینکه میگم مجبور واسه اینه که بین بدو و بدتر انتخابشون کردم ، نمیدونم تا کی آبروم بخاطر اینا باید بره !  جلوی چند نفر تاحالا آبروم رفته ؛ نمیدونم...! الانم که گفت: جلوی دهن اینو بگیر اینقدر هیس هیس نکنه دیگه باهاش حرف نمیزنم...! چقدر محیط جامعه تغییر کرده که آدم مجبورِ تحمل کنه !  لعنت به آدمای بی حیا و بی فرهنگ ، البته بگم فرهنگ دارن ولی فرهنگشون به من نمیخوره ‌..!
شبیه ساز شبکه های کامپیوتری
https://netsimulate.net/simulation-and-analysis-of-computer-networks-in-matlab/
 
فیلم آموزشی در دست انجام
https://netsimulate.net/learning-simulate-wireless-networks-with-matlab-energy-approach/
 
مکان یابی اشیای درون ساختمان با WiFi و روش سه گانه در نرم افزار متلب
https://netsimulate.net/location-objects-inside-building-with-wifi-and-triple-method-in-matlab/
 
تشخیص گره های سیاه چاله در شبکه VANET با متلبhttps://netsimulate.net/detection-black-hole-nodes-in-vanet-with-aodv-protocol-in-matlab/و.....
نمیدونم نمیدونم نمیدونم !
+ کاش یکی باهام حرف بزنه و براش درد دل کنم و بهم راهی نشون بده و تهش نگه چقدر عوض شدی ! حالم از این جمله بهم میخوره !
چرا چپ و راست به ادم میگید چقدر عوض شدی !؟ خب ادم عوض میشه بدیهیه ! عوض نشه و تو همون حالت بمونه جای تعجب داره ! پ انقدر با یه لبخند احمقانه خشک شده رو لبتون نیاید به ادم بگید چقدر عوض شدی ! باشه ؟
+ من عصبانی نیستم :)
امروز فهمیدم چقدر خوشبختم که با خودم میتونم وقت بگذرونمو زندگی کنم. چقدر خوشبختم که آدمایی تو زندگیم هستن که دوسشون دارم حتی اگه تعدادشون خیلی خیلی کمه.و خیلی هم نمیبینمشون. شاید حتی اصلا نبینمشون دیگه :((مثل استادمو) چقدر خوشبختم با کسی آشنا شدم که منو از سرگردونی نجات دادو راه درست رو نشونم داد. چقدر به خودم میبالم که تمام سعیم رو میکنم بتونم کار کنمو وقت بذارم برای ساختن خودم اونجوری که بهم یاد دادن. من هیچ ابزاری جز خودم ندارم نه پول آنچ
امروز مستند پاپلی رو دوباره از تلویزیون دیدم و دوباره پرت شدم تو گذشته ای نه چندان دور. تو حال و هوای باصفای شمال و روستاهاش و لهجه ای که چقدر دلتنگش بودم و یه زمانی معتقد بودم رو مخه!
اونقدر دلم تنگ شد برای روزایی که همه بودیم، کنار هم بودیم، دور هم جمع بودیم و خوش بودیم و صفا میکردیم.
حس خفگی بهم دست داده، اصلا نمیتونم تحمل کنم! و خیلی برام عجیبه این حجم عظیم از دلتنگی که ازش بیخبر بودم و یهو سر باز کرد
احساس میکنم یه تیکه از وجودمو تو روستای پ
سلام امروز ۹۸/۱۱/۲۹ روز سه‌شنبه است که این وبلاگ رو ساختم.
خیلی وقته که دنبال جایی می‌گشتم تا از روزمرگی‌هام بنویسم یه وبلاگ دیگه تو wordpress هم درست کردم و نمیدونم چرا اینجا راحت نیستم برای نوشتن شاید چون فیلتر نیست و هی نوشته طبق قوانین جمهوری اسلامی
ادامه فعالیتم در دوتا وبلاگ بستگی داره به دوستایی که پیدا میکنم
اصلا نمیدونم فضاش چجوریه
اصلا نمیدونم کسی اینارو میخونه یا نه...(چقدر ایموجی‌هاش مسخرن)
دختری 33 ساله و مجرد هستم با  چهره ای  متوسط و قد بلند و باریک، دارای تحصیلات عالیه، به تازگی شاغل شدم. چقدر باید امید داشته باشم و چقدر احتمال داره که خواستگار مجرد سر راهم قرار بگیره؟!، که هم  با سن من سازگار باشه و  هم  طرف سابقه رابطه ها نامشروع و دوستی ها عمیق و طولانی با دحتران نداشته باشه؟، و یا متاهل نباشه؟ (مطلقه بدون فرزند یا با سابقه  نامزدی و عقد مشکلی نیست ولی  بقیه روابط با اعتقادادتم جور در نمیاد!).
شرایط مالی خاصی ندارم مهریه 14 س
واقعا یکی از ضعیف‌ترین پشتیبانی های کل کشور را داره و این را میتونید با تماس با شماره 2020 کاملا متوجه شوید. من نزدیک به 5 شرکت isp را تست کردم بنظرم اول شاتل بعد های وب و و بعد آسیاتک شرکت های خوبی هستند و مخابرات هم اصلا جایگاهی در این رده بندی ندارد. مخابرات فقط یه خوبی داره اون هم گیگ های زیاد و بصرفه است. مثلا یه طرح داره بنام غزال که ۶۰ گیگ میده 22000 تومان که واقعا بصرفه است ولی بقیه آپشن هاش اصلا کیفیت ندارن. 
برداشت شخصی
در واقع رابطه دو نفر ربطی نداره که چقدر اون دو نفر شاخ باشن.
به این ربط داره که چقدر برای همدیگه مناسبن و با این حسی که از هم میگیرن هر کدوم چقدر میتونن پیشرفت شخصی داشته باشن.
مثلا دوستم مسگفت فلان خواننده رو دوست دخترش ول کرده رفته. مگه کسی فلانی رو هم میتونه ول کن کنه؟
گفتم اره :/ خیلی هم راحت
 
 
همونطور که اکس من دکتر بود و پولدار و جنتلمن فکر میکردم هست و همه براش سر و دست میشکستن. ولی دید بدردم نمیخوره.
 
میگه 
شاید بعد ها همدیگرو ملاقات کرد
هیچی نمیدونم.
توی یه قطارم
از پنجره بیرونو نگاه میکنم
هوا تاریکه
همه چیز مدام عوض میشه
نمیدونم چیکار باید کرد...
هر از چند گاهی یه حرفی ، یه نوشته ای یه جایی میبینم، یادم میفته که سوار قطارم اصلا...
کس دیگه ای راه میبرتش...
ریل یه ور دیگه میره...
کاش میفهمیدیم خدا چقدر دوسمون داره :)
هیچی نمیدونم.
توی یه قطارم
از پنجره بیرونو نگاه میکنم
هوا تاریکه
همه چیز مدام عوض میشه
نمیدونم چیکار باید کرد...
هر از چند گاهی یه حرفی ، یه نوشته ای یه جایی میبینم، یادم میفته که سوار قطارم اصلا...
کس دیگه ای راه میبرتش...
ریل یه ور دیگه میره...
کاش میفهمیدیم خدا چقدر دوسمون داره :)
یه مدته دارم سفرنامه می خونم. یه خانوم قجری به اسم عالیه خانم. امروز تو شرکت میون حجم زیادی از کار یهو یاد عالیه خانم افتادم. - غریب بودن اینکه یه نفر تو یه صبح بهاری سال ۹۸ یاد یه خانمی تو عصر ناصرالدین شاه بیفته به کنار - اومدم بگردم ببینم چیزی راجبش هست اصلا؟‌نه می دونم کیه، نه می دونم چند سالشه وقتی داشته سفر نامه ش رو می نوشته، بچه داشته؟ نداشته ؟ بعد می بینم الان حتمن توی یکی از این قبرستون قدیمیا قبرش داره خاک می خوره. شایدم چون ۳۰ سالش پر
خداوندا یا منو بکش یا بی خیال امتحان الهی شو ، الکی غرغر نمیکنم ها به جان خودم کم آوردم دیگه، یک آدم مگه چقدر توان داره؟؟
 
 
 
پ.ن:خداوندا یک لحظه نفهمیدم چی شد ، یعنی گفتم ان مع العسر یسرا، این یسر رو نمیخوای برسونی لطفا؟؟ به خدا امتحانات سخت بود این ترم،حالا بازم خودت صلاح میدونی، دخالت نمی‌کنم من اصلا ، ببخشید
معصومه رو که وسط راه دیدم و گل از گلم شکفت و از ته دلم خوشحال شدم، تازه فهمیدم که بعد از بچه دارشدنم چقدر تنها شدم!چقدر دوستای خوبمو یکی یکی به بهانه ی وقت نداشتن و شلوغی سر کنار گذاشتم!چقدر گوشه گیر و منزوی شدم... و به تبعش افسرده...ارتباط با صمیمی ترین رفقام شده در حد ماهی یه پیام یا کمترو این یعنی حلقه ی محاصره ی دنیا روز بروز داره تنگ تر میشه و من وسط این دایره دارم له میشم...
جمعه شب است و من دوشنبه و سه شنبه دو امتحانی دارم که کم بلدمشان و میخواهم نمره ام خوب شود...
خیلی هم کم بلد نیستم.
تمام روز و شب های بی معنا و کوفتی ام در دویدن پی این خزعبلات میگذرد، از جوان تری دوستی خواندم و اصلا شرمم گرفت از این همه بی چیزی، بی قصه ای...
چقدر گفتن مفاهیم پستشان می کند، چه چیزهای عمیقی را به کلمات احمقانه ای تقلیل می دهد...چه قدر در کشاکش با زندگی ناتوان شده ام، در خواستن چیزی، در دویدن برای رسیدن...در چیزی را برای زندگی تکیه گاه ک
میدونی چیه؟ ارزش آدم ها به شغل و لقب و پولی که درمیارن! دیگه مهم نیست طرف چقدر بدذاته چقدر دورو و خودخواهه مهم اینه با پول شما رو ببره زیر منتش بعدش میبینید چقدر آدم هارو راحت مطیع و طرفدار خودش میکنه. این روزا هرکی که فکر میکردم منو به خاطر خودم دوست داره نشون داد که اشتباه میکردم و من با حجم عظیمی از دورویی روبرو شدم.
میدونی چیه؟ ارزش آدم ها به شغل و لقب و پولی که درمیارن! دیگه مهم نیست طرف چقدر بدذاته چقدر دورو و خودخواهه مهم اینه با پول شما رو ببره زیر منتش بعدش میبینید چقدر آدم هارو راحت مطیع و طرفدار خودش میکنه. این روزا هرکی که فکر میکردم منو به خاطر خودم دوست داره نشون داد که اشتباه میکردم و من با حجم عظیمی از دورویی روبرو شدم.
اولین باری که گفتم چقدر احمق بودم چقدر احمق هستن و چقدر احمق خواهم بود که دلم برای این بسوزد (ننه ام!) 
و دیروز و امروز بود که عذاب وجدان داشتم که با درد دل پیش خاله ننه ی سگمو پیش خواهرش خراب کرده باشم 
 
 
 
 
خدایا اون قدر عمر بده که نابودیشو با چشمام ببینم 
اون قدر عمر بده که بدون اون بدون صداش بدون اسمش و بدون سایه اش زندگی کنم 
اما خدا طولانیش نکن می دونی که اصلا علاقه ای به این نعمت گرانبهای عممممرت ندارم! 
با مامان زیاد سره دانشگاه حرف میزنیم رابطه م با مامان روز به روز داره بهتر میشه نمیدونم چه اتفاقی داره میوفته!تا قبل از بهبود روابطمون پیش خودم میگفتم اگر چندین سال هم نبینمشون اصلا اهمیتی نداره اما این روزا دارم میفهمم که چقدر ته دلم خانوادم دوست دارم،شاید بد موقعی داره خوب میشه.باید بنویسم که یادم بمونه شرایط دقیقا چطوری بود!از طرفی دانشگاهِ همینجا و خب درکنار خانواده بودن و راحتی برای رفت و امد!از طرف دیگه کسایی که دوست ندارم مثل این روز
بعد از مدت ها اومدم وبلاگ. راستش خوابم نمیبرد. گفتم چیکار کنم. بزار برم یکم مطالب دوستان رو بخونم. همین که چند تا وبلاگو داشتم میخوندم دیدم دلم داره بال بال میزنه برای نوشتن. یادم اومدم من چقدر اینجایی بودم! اهل حرف زدن در عین سکوت. اهل خوندن دلنوشته های بچه ها و نوشتن حرفای خودم. وای جدا چه لذتی داره. اصلا اینجا یه دنیای دیگست. درسته که مدام تو تلگرام و اینستاگرام وقتمون رو حروم میکنیم ولی هیچ کدوم لذتی که تو نوشتن و خوندن اینجاست رو بهت نمیدن.
الان از اون خراب شده زنگ زدن و گفتن با 1/4 موافقت شده.خیلی احمقن.یعنی سنواتم پابرجاست..........چقدر بی شعورن.دوباره کل انرژیم تموم شد.حتی جون ندارم برم خونه...بی حال
دست و پاهام داره سر میشه
و گریه ام داره در میاد
خدایاااااااااااااااااااااااا بازم گره خورد
سلام
یه سوالیه که خیلی وقته ذهنم رو به عنوان یه خانم مشغول کرده و اونم اینه که آیا چهره مردونه یه مرد اصلا تاثیری توی جذابیتش داره؟، راستش من خیلی وقت ها از دوستام می شنیدم که مردونه بودن یه مرد خیلی مهمه و اینا ولی خیلی وقت ها منظورشون شخصیت خاصی بود تا ظاهر، یعنی وقتی چهره آدم های مختلف رو به کلی آدم نشون می دادم به این شکل بود که همیشه زنان خوشگل اونایی هستند که چهره شون خیلی زنونگی و ظرافت داره، ولی برای چهره آقایون این طوری نیست.
یعنی خیلی
یه نکته ای که بعد از ازدواج متوجهش شدم اینه که وقتی با یه عروس یا دوماد مواجه میشیم چقدر باید مراقب حرف زدن هامون و اظهار نظرهامون باشیم چون می‌تونه براشون حس های اذیت کننده ای رو تولید کنه که اگه اون حرف ها نبود اصلا ایجاد نمیشد.
مثلا وقتی داره برامون از مراسمش، رسوماتشون، هدیه هاش یا هر چیزی میگه ، ما حق نداریم کامنت بدیم که : عه! ینی فلان کارو برات نکردن؟ ینی فلان برنامه رو اینطوری اجرا کردن؟ ینی در مورد خرید فلان چیز از تو نظر نخواستن؟ ینی
امروز آرام داشت وسایلشو مرتب می کرد دندان بچگی هاشو پیدا کرد و گفت میذارم زیر بالشم تا فرشته ها برام پول بذارن.گفتم آرام!!!!
همین طوری نگام کرد و متوجه شد و بعد گفت شما میذاشتین؟!! گفتم آره. دیگه همین طور نگام می کرد..اصلا باورش نمیشد.گفتم آرام مگه بچه ای؟الان که دیگه خودت می تونی واقعیت ها رو تشخیص بدی.. یعنی نمی دونستی ؟! گفت نه.بچم بهت زده شده بود، اصلا باورش نمیشد..یه لحظه از خودم بدم اومد که طوری رفتار کردم که هنوز که هنوزه اون متوجه نشده پولو
توی اتاق خواب  خونه لعنتیش دراز کشیدم در رو هم قفل کردم و دارم فکر میکنم چطور در عرض یک ساعت دعوای به این بزرگی کردیم! 
از حرفاش دلم گرفته
ناامیدم کردی صبا! 
 
تو بخاطر موقعیتم زنم شدی! 
 
تو خیلی بی فرهنگی صبا! 
 
تو درک نمیکنی شوهر داشتن یعنی چی صبا! 
 
مادامی که اخلاقتو درست نکنی حرفی واست ندارم صبا! 
 
پشیمونم که باهات ازدواج کردمصبا! 
 
اصلا منم ازت متنفرم پسره پررو لوس ! من میدونم مردم تا میبیننت تو دلشون میگن چقدر اقا! چقدر باشخصیت! من می د
دیگه حالم داره از خودم بهم میخوره که تا تقی به توقی میخوره پست میذارم. ولی خب...چه کنم که نیازمندم. به حرف زدن و شنیدن. شما هم اگر یک هفته تمام با دو بزرگسال استرسی، و یک کودک روی مخ در خانه گیر می افتادید، همین حس را می داشتید(دارید؟)
 
ایچی(1):دورارارا(سه تا را) را نگاه کردم :) تا هشت قسمت اول گیج و ویج بودم. ولی بعدش...قشنگ تر شد. آهنگ اندینگش عاااالیه 
درباره یه شهریه با یک عالمه شخصیت که همه شون به هم ربط دارن و داستان خودشون رو هم دارن. یه شهر پر از
امرو عصر با مامانم و مادرم رفتیم بیرون کلی پیاده روی خانومای بد حجابم که فراوون بعد مامانم هی میگف فلانی لباسش چه قشنگه گفتم مامانی اصلا هم قشنگ نیست هرکس پوشش و تیپ خاص خودش داره . باز جلوتر رفتیم یه دختر یه مانتو نارنجی تند پوشیده بود مامانم گف چقدر رنگ مانتوش زنده است! گفتم مامان زنده نیست جلفه جیغِ اگه همینو من بپوشم جلف و جیغه اصلا هم قشنگ نیس مث هویج!
باز جلوتر رفتیم گف عه این مانتوش قشنگه :/ گفتم ماااااماااان اخه چرا فقط یه جارو میبینی ا
دوش حمام ببین!آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛کم باشه یا زیاد؛سرد باشه یا گرم؛به تو مربوط میشه؛تا کدوم شیر بچرخونی؛تا کدوم طرف بچرخونی؛کم بچرخونی یا زیاد؛اصلا بچرخونی یا نه؛همه به خودت ربط داره.
میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است.
رزق ما تو آسمونه؛به همین خاطر قرآن میگه :"فی السماء رزقکم"ولی اینکه فرو بباره یا نه؛ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش مابستگی داره....
" لیس للانسان الا ما سعی"
نسل بعدی وای فای که وای فای 6 (wifi 6) نامیده می‌ شود، از سال گذشته مورد بحث قرار گرفته است اما بالاخره بعد از مدت‌ ها شایعه، حالا به صورت رسمی راه اندازی شده است. در واقع چند روز پیش رسماً اتحادیه وای فای یا همان The Wi-Fi Alliance از وای فای 6 پرده برداشت. حالا می‌ دانیم که وای فای 6 بالاخره آماده شده است و به زودی در محصولات مختلف شاهد به کارگیری آن هستیم. در ادامه به خواص وای فای 6 میپردازیم.
وای فای 6 از چندین تکنولوژی جدید در کنار هم استفاده می‌کند تا
در زندگی به جایی رسیدم:
اصلا حوصله گوش کردن به شاهین نجفی رو ندارم حتی بگو یه اهنگشو (قبلنا هم به جز دو تا اهنگ بقیه شو دوست نداشتم ولی الان حدود یه ساله که حوصله اونها رو هم ندارم)
حوصله کامبیز حسینی رو نارم اصلا، مینیمم شش ماه میشه
حوصله مسود بهنود
ابی 
مبی و... 
اصلا
از اول هم نفهمیدم ملت چرا میرن کنسرت ابی؟! 
ابی چی داره؟!
ابی یه خواننده میان مایه هست که نصف ترانه هاش چرت و پرته.
یکی از احمقانه ترین کارهایی که میون تمام کارهای این مملکت انجام میشه، اینه که میگن آقا ما فوتبال رو در ساعت عجیب و غریب 16:53 دقیقه شروع می کنیم. دلیلش؟ خوب اذان که ساعت 17:45 هست دقیقا میفته وسط دو نیمه. به و به از این برنامه ریزی ما و چقدر دقیقیم هر هفته با جلو عقب رفتن دقیقه ای اذان ما هم ساعت بازیها رو یک دقیقه یک دقیقه جابجا می کنیم.
احسنت به این ذکاوت ما... و خوب اصلا هم کاری نداریم که این اذان انتخابی به افق تهران که از شبکۀ ملی پخش میشه، فوق فو
بسم الله الرحمن الرحیمتوی صحبتهای دوستانه بعضی وقتها پیش میاد که صحبت از مسائل ارزشی میشه و یکی پیدا میشه و میگه "ای بابا دیگه گذشت اون زمان ، الان دیگه اینجوری نیست و نمیشه و ... " . همیشه هم دو سه تا مثالِ دست به نقد از همسایه و فامیل داره تا ثابت کنه حرفش درسته . مثلا میگی آدمهای نماز خوان خیلی خوبن میگه نه ما یه فامیل داریم ، رونوشت برابرِ اصلِ هیتلر ! همین چند روز پیش سه نفر رو کشت و الان هم اینتر پل دنبالشه ! تا هفته ی قبل هم صف اول نمازِ جماعت
بعد از اینهمه، قرار شد فردا بریم مشهد.
فکر میکنم آمادگیش رو ندارم. کمه کم ده روز قبل از مشهد باید یکم به مغزت رسیدگی کنی. همینجوری ریخت و پاشیده که نمیشه، میشه؟
.
.
ولی از یه جهت دیگه اون مشهد نیست این هفته :)
ینی نمیبینمش
فوق العاده اس، نیس؟
اینهمه راه تا شهرش برم ولی نبینمش
شاید این حتی از تمرکزی که میخواستم ده روز قبل از مشهد رفتن روی روحم بذارم بهتر باشه. اینجوری میتونم فقط به زیارت فکر کنم.
دروغ چرا، خیلی زور داره. ولی خیلی ناراحت نیستم. اینج
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی؟ هوم. ولی میدونی تقدیرش چقدر منو یاد تو میندازه؟ اونجاش که میگه عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می‌پره. یا اونجا که میگه راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی. هوم.
 
آخرین پست ناله‌ی عشقی. تامام.
آه
باورم نمیشه..
من اینجا، حرم حضرت علی..
چه سناریویی باید طی می شد که من بالاخره برسم به دیدار پدر...
چقدر حال و هوای اینجا خوبه
دلم نمیخواد برم.دلم میخواد تا ابد همین گوشه ی خنکی که پیدا کردم بشینم و خیره بشم به ایوان طلا...
تا به حال انقدر احساس خوب نداشتم.هرچند اوضاع اصلا خوب نیست اما اینجا همونقدر حس خوب داره که آغوش گرم پدر...
کاش مجبور نبودم تا چند دقیقه دیگه برم...
کاش همین جا می مردم :) ..
 
 
نجف اشرف-حرم علی ابن ابی طالب-ساعت 12 ظهر ...
این روزا آگامبن می‌خونم و با خودم میگم کاش دهنِ منو گِل می‌گرفتن، ازبس که پوچم. کاش یه خروار از من‌ها و مثلِ من‌ها می‌ساختن و آتیشمون می‌زدن و به‌جاش یه آگامبنِ نصفه‌نیمه به دنیا می‌دادن. آره. احمقانه‌ست. دقیقا شبیه این آدم‌های «سانتیمانتال» شده‌م. هیچکس حاضر نیست اینطور سخاوتمندانه حتی از زیست کوچک خودش دست بکشه. فقط میشه گفت آه که چقدر عمر کوتاهه. آه که چقدر دستِ ما بسته‌ست. آه که چه لذت‌هایی در خلق و کشف هست که ما برای همیشه ازشون م
چــقدر حالم خرابه چقدر درب و داغــون واقعا شاید خدا داره منو اماده میکنه برای روزای بدتراز این حالت نمیدونم ...
از همه آدمــا بریدم حتی اونی که من از خانوادمم بیشتـر میدونستمــش غرورش اینقــدر زیاد هست که لهم کرد به همین راحتی ...
به جایی رسیدم که دلم نمیخواد با کسی حرف بزنم ...
اینقدر درون خودم ریختــم که اصلا حواسم به خودم نیست !
سلام
باز نفهمیدم اصلا چطوری آذر تا 20 ام رسید ...
خدایا این عمر منه داره میگذره و من هیچی ازش نمیفهمم
انقد خودمو با کار و پروژه خفه کردم درک نمیکنم چطوری میگذره عمرم
اصلا این کارا به خاط خداست؟
خدا راضیه؟ نکنه خسرالدنیا و الاخره بشم؟؟
الهی
ارحم لنا
عرضم به حضورت که میدونی چقدر دنبالت بودم که پیدات کنم؟ چقدر بهت پیام دادم چقدر تو بیان دنبالت گشتم امروز بی حوصله و پکر تو مترو بودم یهو دیدم یه پیام از شماره تو اومده خیلی خوشحال شدم خیلی. چقدر خوابتو دیدم میدونستم داری روزای سختی رو میگذرونی چقدر به یادت بودم از ته دل و چقدر گشتم تا پیدات کنم. 
چی شد اصلا دعوامون شد؟ چی شد واقعا؟ هنوز خاطرات خوشمون زنده ست و خاطرات بدمون رو هرکاری میکنم یادم نمیاد.
گفتی دیشب اومدی وبلاگمو پیدا کردی و خوندی
یه مدته دارم سفرنامه می خونم. یه خانوم قجری به اسم عالیه خانم. امروز تو شرکت میون حجم زیادی از کار یهو یاد عالیه خانم افتادم. - غریب بودن اینکه یه نفر تو یه صبح بهاری سال ۹۸ یاد یه خانمی تو عصر ناصرالدین شاه بیفته به کنار - اومدم بگردم ببینم چیزی راجبش هست اصلا؟‌نه می دونم کیه، نه می دونم چند سالشه وقتی داشته سفر نامه ش رو می نوشته، بچه داشته؟ نداشته ؟ بعد می بینم الان حتمن توی یکی از این قبرستون قدیمیا قبرش داره خاک می خوره. شایدم چون ۳۰ سالش پر
بسم الله
کلا از اسم حمزه خوشم می آد... 
هم مفهوم سنگینی داره و هم اسم فردی بزرگ در اسلامه
و هم واژه های ساده داره
اصلا یه معصومیت و اقتدار خاصی داره این اسم حمزه
شاید ابوحمزه هم را به این خاطر دوست دارم
حمزه کلا برام ایستگاه برگشت به نقطه شروع دوباره است
هر وقت درجا می زنم به حمزه و کمیل رجوع می کنم برای بازگشت به دامن خدا
برای زیر نگاه خدا بودن... 
حمزه بودن هم آرزوست
بالاخره تموم شد. زمانش انگار از پاک کردن ده کیلو آلبالو واسه مربا بیشتر طول کشید :دی. یعنی مخم داره میترکه اصلا در خودم نمیبینم دوباره بخونم اصلا هرچی شد (الکی) برم حموم بعدش بخوابم تا ساعت چهارو پنج بعد بیدار بشمو مرور کنم. شایدم نخوابم اسنرس دارم نمیدونم نه میخوابم که صبح زود بیدار بشم اینجوری بهتره. مخم نمیکشه به چیز دیگه فکر کنم از خود صبح سرم تو زبان بود. تو عمرم اینقدر زبان نخونده بودم فکر کنم. خلاصه که همین. دنیا هنوز قشنگیاشو داره. من بر
 
 
 
این روزها چقدر این گفتار مختارثقفی ملموس شده و مصداق داره
 ریس قوه قضاییه فعلی دستور رسیدگی به فساد مسئولین رو داده . و این روزا چقدر خبر فساد اطرافیان لاری جانی رییس قوه قضاییه سابق به گوش میرسه !! 
حلقه فساد یکی یکی داره برملا میشه و به هسته مرکزیش میرسه !!
اگر هسته رییس قوه قضای سابق باشه در این مملکت چخبر بوده ... ؟؟؟
چه گندی به نمک زده شده !!!
با دکتر روان پزشک رفسنجانی حرف زده ام گفت شاید کسی برات دعایی نوشه !!! که این اتفاقات برات میفته !!! گفتم یعنی چی ؟ گفت بهش فکر نکن بعد انرژی که فرستاد فوق العاده سرحال هستم ؟ فقط موندم چنین چیزی اصلا وجود خارجی داره یا نه دعا نویسی !!! انرژی مثبت !!!
داشتم متنی رو می نوشتم برای ح. ا بفرستم . بابا اومد توی اتاق گفت حس میکنم جای لوزه ام چیزی هست . نگاه کردم و به نظرم یک برجستگی روی لوزه ی چپ بود . میخواستم بگم ولی گفتم بذار سمت راستی رو هم نگاه کنم شاید چشمم داره اشتباه می بینه . و بعد وقتی داشتم لوزه ی راست رو نگاه میکردم یادم اومد که شب امتحان سر و گردن مجبور شدم گوش و حلق رو حذف کنم . نمیدونم چرا گفتم چیزی نیست فکر میکنین . بعدش بابا ازم پرسید چطور چیزی نیست ؟ لوزه ی چپ یه برجستگی داره . نمی بینی
حواستون به کسایی که دوسشون دارین باشه، حواستون باشه چقدر براشون مهمین، حقیقتا براشون مهمین اصلا یا نه؟
یهو به خودتون می‌آید و می‌بینید دارید تمام تلاشتون رو می‌کنید که نگهشون دارین ولی همه چیز داره محو می‌شه، چون اونا هیچ کاری نمی‌کنن، هیچ کاری.
بسم الله الرحمن الرحیم....
ما زیادی دنیارو جدی گرفتیم 
زیادی دلمونو بهش بستیم...
اخه این دنیا چی داره مگه ؟؟
دنیایی که توش براحتی بچه های بی گناه رو میکشن 
دنیایی که پر از سختیه....
....
تواین مدت  خیلی فکر کردم دیدم این جا اصلا ارزش یه سری چیزهارو نداره ..نه خوشیش موندگاره و نه غمش....
تنهاچیزی که برای آدم می مونه خدا و اهل بیته....
تنها کسی که پشت و پناه آدمن فقط خداست و اهل بیتش...
و چقدر خدای مهربونی داریم و چقدر خدا دوستمون داره  و ما نمیدونیم....
هرچن
از اینکه قراره تاسوعا و عاشورا رو هم توی خونه بمونیم و جایی هم نریم و با مادرم هم قهرم ,کلافه ام...هیراد هم که نیست... از طرف دیگه شهریوری داره آتیش میباره ,صدرحمت به مرداد ماه... اگر نریم باید بشینم و کار های عقب افتادمو این چند روز تموم کنم, 
امروز خاله ام آبگوشت میدن ولی یه شهر دیگه هستن و تا اونجا دوساعت راهه و دووووره ...منم هوس آبگوشت کردم ,نه هر آبگوشتی ,از اونا که واسه  امام حسین میدن... . 
 
قبلا چقدر تاسوعا عاشورا خوش میگذشت ,میرفتیم امام زاد
با سلام
من تو دور و بر خودم هر کی رو میبینم بعد از فارغ التحصیلی یا بیکاره یا تو یه زمینه ی غیر مرتبط با رشته ش داره کار میکنه. میخوام ببینم دور و بری های من اینجوری هستند یا شماها هم این طوری هستید؟
مثلا شما کاربران خانواده برتر چقدر تحصیلات تون با شغل تون همخوانی داره؟، و اینکه اصلا قصد ادامه تحصیل دارین یا نه؟
مرتبط:
تفاوت اوضاع کار و اشتغال دهه 80 با دهه 90 چیه؟
با کارهای روزمزدی و پروژه ای میشه زندگی کرد؟
چطوری یه کار خوب با درآمد مناسب پیدا
الفرد ی پسر دبیرستانی مغروره که القصه خجالتی هم هست در بعضی مواقع موهای فر و مشکی داره و اصلا برای همینه که بهش میگن الفرد (؟) ، پوست برنزه ای داره و رنگ چشم هاش هم تقریبا قهوه ای هستن اما از دور احتمالا شما سیاه تشخیصشون بدین ، لبش به نسبت صورتش بزرگه اما نه اونقد که توی ذوق بزنه !
یه عینک میزنه که غالباً کثیفه ، کثیف که چه عرض کنم ، چرک از سر و روش می‌باره و از اونجا که الفرد کوسه هست با این که دیگه کف کرده اما هنور ریش نداره و اون هایی هم که داره
Tesla Style Touch Screen Car Multimedia Receiver Jeep Grand Cherokee
 
Octa core 1.6GHz*8 Cortex A9 +RAM 2G+ ROM 32G + 1024*600 Capacitance touch screen + Built in wifi + Mirror link + Built in DVR(not include usb front camera) + support 3G/4G function(only fit wifi type 3g/4g modem) + 1080P video play + GPS with antenna + Radio FM AM (RDS for Europ only)+Bluetooth+ SD/USB Slots+AV IN/OUT+ Subwoofer OUT port +Rear view input
 
jeep grand cherokee tesla screen
 
1.OS: Android 9.12. CPU: 1.6GHz Cortex A9 Octa core3. RAM Memory: DDR3 2GB4. Nand(flash): 32G6. Resolution: HD 1024*600 Capacitive Touch Screen7. Built-in WiFi Adapter8. Support Bluetooth OBD2-ELM3279.Internet Entertainment, Built-in Wifi Module.  10.Support Connection: Reversing Camera / Drive Record DVR. 11.Support car steeri
میدونی یه وقتایی یه سری چیزا هست که هرچقدر هم بهشون فکر کنی، هر چقدر دو دو تا چهارتا کنی نه میتونی درستشون کنی، نه کاری ازت برمیاد، نه راه چاره ای واسشون وجود داره. تنها راه اینه که تلاش کنی بخوابی تا وقتی بیدار شدی دیگه فراموششون کرده باشی حتی برای چندساعت و چند روز...
+ چقدر دارم جوری که دلم میخواد زندگی نمیکنم...
من تا اینجا به دو تا چیز درباره ونکوور رسیدم:
1. اینکه اینجا چقدر وایت داره! چینی و هندیا دیده نمیشن. وایتها خیلی زیادن توی ونکوور. خیلی بیشتر از تورنتو. شهری که من توش بودم جمعیت وایتش زیاد بود و نسبتشون هم چون شهر مهاجرپذیری نبود. ولی تورنتو اصلا وایت نداره. این به معنای خوب یا بد نیست فقط مشاهداتم رو میگم.
2. همش این ایرانیا میگفتن richmond کلا چینی داره و surrey فقط هندی. کاملا غلط بود حرفاشون! کاملا! ریچمند و سوری پر از وایت و غیر چینی و هندین. کلا ایر
بالاخره تونستیم با همکاری هم این آتش اختلافی که شعله ور شده بود رو خاموش کنیم اما بنظر من از بین نرفته و فقط زیر خاکستره
مطمئنم اون فکر میکنه که خیلی تلاش کرده و خیلی کوتاه اومده...
گرچه واقعا هم خیلی اذیت شده و حق داره،
فکر میکنم حس بدم همش بخاطر اعتماد به نفس نداشتمه. همش فکر میکنم یعنی الان از من دلخوره؟ الان ناراحته؟ الان عصبانیه؟ هنوز منو دوست داره؟ چقدر دوست داره؟ و هزارتا سوال مسخره ی دیگه
هنوز بشدت سرد برخورد میکنیم و این اذیتم میکنه. ح
من نمیدونم چقدر فشار روی ادمها هست اینجا توی این کشور،
چقدر مگه ادمها سختی میکشن،
که قیافه یه آدم سی و هفت و هشت ساله اندازه یه مرد پنجاه و پنج شش ساله پیر میشه.
 
اصلا من دلیلش رو درک نمیکنم. ظاهرا هیچ درد و رنجی نیستی ولی ادمها مریضی فیزیکی یا روحی روانی دارن.
 
دنبالش می دویدم ، خنده هاش دلِ آدم رو میبرد ، حواسم نبود به حالم ، تو دنیای کودکانه اش غرق شده بودم که یهو نفسم بند اومد ، انگار یکی با دو دستش داشت گلومو فشار میداد ، کلی زور زدم تا به سرفه بیفتم ، حالا سرفه هام بند نمیومد ، هرکی یه جور سرزنشم میکرد، هیچکس نمیتونست متوجه بشه من اون لحظه ها چقدر حال خوشی داشتم ، آرامش و شادی که این چند وقت تجربه اش نکرده بودم ، اما نمیخواستن بفهمن که این حالِ خوش بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بخاطر ضعف این
موضوع انشا:قرنطینه را چگونه میگذارنید؟بسمه تعالیقلم در دست میگیرم و در دریای خروشان کلمات غرق می شوم...۱-خواب۲- کتاب۳- کباباین بود انشای من...اعتراف می کنم که این قرنطینه خوب داره بهم می سازه...اصلا حاضرم حبس خانگی رو قبول کنم...خانم های خانه دار چرا قدر نمیدانند در خانه ماندن را...اصلا صفاسیتی...
آدم زندگیش آمیخته با خُسرانه .. این رو هر لحظه میشه فهم کرد .. هر لحظه آدمی داره به تاراج میره .. این تجارت ها، آنیْ اتفاق می افته .. و از دست می دی .. 
 
 
خدایا چقدر دستم خالیه .. و چقدر چوب حراج زدم به خودم!!!
یا جَبّار .. 
برای من جبرااااااانی به اندازه تا روز برانگیخته شدنم کن .. 
اینقدر وضع حالم خوب نیست ..
یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شودناگهان جوهـرت ته میکشد ...هی روی کاغذ کشیده میشویاما فقط جـا می اندازیمُدام میکشند ..تکانت میدهندبا تمامِ قدرت ...یادشان میرود چقدر برایشان بودی چقدر قطع و وصل شدی بخاطرشان !خیلی جاها کمرنگ شدی که اذیت نشوندو چه جاها که پر رنگی ات قند در دلشان آب کرد ...ولی حالااصلا توجهی نمیکنند که چیزی از تـو باقی نمانده !نمیفهمند که چقدر خودت را کم آورده ای ...به آسـانیدست میکشند ...رها میکنند !چون دیگر به کارشان نمی آیی ...از م
اصلا مثل من هست ؟
 
 
تو تنهاییم یه جوری به خودم انرژی میدم بیا و ببین
 
 
خیلی بچه خوبی شدم الکی خوشی رو دوست دارم
 
با یه کامنت ذوق می کنم
 
وقتی کامنت ندارم واقعا بغض می کنم
 
وقتی آپ می کنم انتظار دارم بعد یه ساعت که میام ۵ تا کامنتو حد اقل داشته باشم
 
همه زندگیم شده این جا فقط وبم دوسم داره
همیشه اول ماه رمضون یاد این شعر آخر ماه رمضون میافتم، همونطور که به یه چشم به هم زدنی الان شش روز از اردیبهشتم گذشته به همون سرعت عید فطر هم از راه میرسه و این شعر رو همه خواهند خوند ...
 
+ پارک ها و بوستان ها باز شدن،  همه مراکز تجاری که کاسبان منصف(!؟) توش کسب میکنن باز شدن، همه پاساژ ها باز شدن و...
تو پاساژ علاءالدین کیپ تا کیپ آدم تو هم وول میخوره عین روزای عادی، تو پیاده رو های اطرافشم همینطور، مترو صبح ها غلغله است،‌ شایدم قلقله است نمیدون
چقدر خجالت آوره
بعد از مدتها دوری و بی خبری
حالا تختِ بیمارستان
بشه مکانِ دید و بازدیدِِ خواهر وبرادری....
چقدر آدم دوست داره
دور بشه انقدر که
همینجور آشناها
حتی اسمتم فراموش کنن...
"بابی انت و امی که خجالت دارد
ای همه ایل و تبارم به فدایِ تو حسین"
#دلم_ غربت_ خواست...
#صله ی_ رَحِم _کیلویی چند؟!
بسم‌الله
اصلا نفهمیدم آبان چطوری گذشت!
امروز آخر آبانه و این ماه هم پر از چالش و اتفاق و ماجرا بود.
جلسه با استادم و اینکه گفت میتونم دفاع کنم اما اون ایراد لعنتی که پیدا نمیشه و دانشجوش تن و بدن منو میلرزونه که این ایراد اساسی داره!!
ارائه دیروز مانا و شروع دو هفته پرکار و پر استرس ...
احساس می‌کنم مغزم گنجایش نداره، داره می‌ترکه، حتی تو خوابم مغزم استراحت نمی‌کنه ازخپاب که بیدار میشم خسته‌ترم ...
چرا این پایان‌نامه عزیزترازجان تموم نمیشه؟!
گیج و خسته ترم
درظاهرو حرف زدن گویا که خوبم
اما یچیزی از درون داره منو میخوره ، هی همه چیز رو هم میزنه و اذیتم میکنه ... ...
در واقع تا یه دلخوشی کوچیک بدست نیارم روز به روز بدترم میشم
چقدر کرونای لعنتی از لحاظ اعصابی داره بهمون ضربه میزنه
چشم نداشت دو ترم دانشگاه رفتن مارو ببینه...
خیلی جالبه تا الان چندتا از دوستام بهم گفته بودن شبیه یکی از یوتیبرها هستم
بعد امشب واسه اولین بار دیدمش اصلا شباهتی ندیدم(بحثی زشتی و خوشگلیمون نیست قطعا اون خیلی خفنتره)منظورم اینکه چقدر توصیف و تصور بقیه ازقیافمون با اون چیزی که خودمون داریم فرق داره و واقعاااااا زیبایی یه چیز نسبی هست
#شببخیر
حالا من که حسم به کارکردن نمیره زمان به لاک پشت گفته زکی...
حالا چی کار کنم؟؟ چقذر بده ادم هیچکاری نکنه یعنی کسایی که همینجوری مدام وقت میگذرونن چه فکری میکنن؟ اصلا فکر میکنن؟ نه نمیکنن منم یه زمانی اینجوری بودم :/ چه زندگی مزخرفی بود و هست. چرا اکثر مردم هیچ هدفی ندارن؟ فقط وقت میگذرونن؟ به نظرم هدف داشته باشی براش زحمت بکشو نرسی بهش شرف داره به این که هیچ هدفی نداشته باشی و همینجوری ول بچرخی و خودتو فقط با چیزهای موقتی سرگرم کنی تا پیر بشی. اص
دوستان عزیز از این به بعد تصادفات استان همدان رو که به شخصه همیشه پیگیری میکنم، اینجا توی صفحه اصلی بارگذاری نمیکنم چون فکر میکنم اونجوری وبلاگ از مسیر خودش که بیشتر جنبه آموزشی داره خارج میشه اما بی خیال تصادفات هم نمیشه بشیم و تصمیم گرفتم لینک تمامی تصادفات رو در پیوندهای روزانه قرار بدم.
فقط یه موضوعی که باهاش مشکل دارم اینه که قسمت پیوندهای روزانه اون پایین وبلاگه و ممکنه مخاطب اصلا اون رو نبینه! کسی راهی سراغ داره که قسمت پیوندهای روز
بسم الله الرحمن الرحیم
ازبی عنوانی هردری وری به ذهنم برسه میذارم اون بالا
و خانوم دکتری که با شلوار تو خونه ای میاد سر کار :) 
خداوکیلی چقد ریلکسه
+این گلدونارو برای حیاط رنگ کردم اصلا حال شمعدونی هایی که توشون کاشتم خوب نیست.شفای عاجل ان شاالله
                 
+من خیلی کمرو و مظلوم هستم شاید باورتون نشه
+وبلاگ عزیزم داره تبدیل میشه به روزانه نویسی و اصلا راضی نیستم:(
احساس میکنم داره به وبلاگم گند زده میشه
چقدر خوشحالم زندگیم از پول و وسایل کسایی که با ناخوشی بهم داده بودنشون تمیز شد. 
چقدر خوشحالم دوباره با خدا حرف میزنم و میدونم که دوستم داره و تنهام نذاشته.
من دلم یه زندگی پر از محبت و برابری و صداقت میخواد و اینو از خودم شروع میکنم.
تا جایی که وظیفمه پیش میرم و بقیه ی جنگ رو به خدا می‌سپارم.
نمیدونم واسه اینجا قراره چه رویه‌اییو در پیش بگیرم، چقدر واقعی بنویسم، چقدر رک حرف بزنم،اصلا مودب باشم یا نه
ولی میدونم از فکر کردن به این که قراره چیکار کنم خسته‌ام در نتیجه با وبلاگ شلم شورباریی مواجه خواهیم بود؛ زیرا که نویسنده‌اش شل کرده 
بحث سلیقه موسیقیایی بود؛ گفتم من همه چیز گوش میدم. از سنتی و پاپ و تلفیقی تا بی‌کلام و راک و رپ. ملاکم برای شنیدن، اصلا فنی و تکنیکی نیست. توی این ده-دوازده سالی هم که به جای مترو و تاکسی و اتوبوس، با ماشین شخصی این‌طرف اون‌طرف میرم، موسیقی به بخش جدایی ناپذیر زندگیم تبدیل شده و عادت کردم که هرچیزی بشنوم؛ به نظرم خوب یا بد، هر قطعه موسیقی ارزش یک‌بار شنیدن داره... و وای از آهنگی که حتی برای یکبار شنیدن هم نشه تحملش کرد.ایده‌آل برای من اینه که
ترافیک اول جاده چالوس؛ صبحانه نخورده و ضعف زده و خواب آلود سر ظهر در حالی که رله های فیوز سوخته بود و کولر هم کار نمیکرد؛ گفت اصلا قابل بخشش نیست 
گفتم اتفاقا یکبار نبخش. اصلا اونی که گفته " لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست " لذت انتقام رو تجربه نکرده بوده. 
بد بودن گاهی چقدر خوبه. اگر فقط در حد روایت و حرف باشه، نه بیشتر.
خب من همچنان در حال خوندن هستم صفحه ی ۴۴۱. دیگه گفتم یه استراحتی به مغز بیچارم بدم. احتمالا تا صبح بیدارم. نه عین دیشبا امشب واقعا بیدار میمونم. چقدر خوبه این روزا حالم اینقدر خوبه اختیار خودمو دارم بزور خوابم نمیبره میتونم بیدار بشم چی بود قبلا همش خواب بودم نمیتونستم بیدارشم. چقدر خوبه داروها اثر دارن و من حالم بهتره. پارسال قبل از دکتر رفتنم خیلی حالم بد بود. خیلی اصلا الان که فکر میکنم باورم نمیشه اون روزارو پشت سر گذاشتمو الان اینجام کاش
الان که وسط اتاق شیش نفره ی خوابگاه تنها زیر پنکه نشستم و دارم مقاله ای که استاد به من داده رو ترجمه میکنم ، یهو به این فکر میکنم که چقدر زمان داره زود میگذره ....چه وقتای زیادی بوده که بجای محبت کردن و عشق ورزیدن ، خشن بودم و بیخیال ! حتی که چقدر از ترم یکی که اومدم اینجا زود گذشته :) از مهر نود و شیش تا تیر نود و هشت ! چقدر زود ترم چهارمم هم تموم شد و زندگی خوابگاهی از من چه آدمی ساخت ... قوی تر ، محکم تر ولی متاسفانه گوشه گیر تر ... ولی یه مدت باز برم خو
یا من وسعت کل شیء رحمته
 
تمایل شدیدی به هیچ کار نکردن دارم. و به مورد سوال قرار نگرفتن بیشتر از هیچ کار نکردن تمایل دارم.
فلانی کجاست؟ اون یکی چرا تو کلاس ها شرکت نمیکنه؟ فردا برای خونه فلانی چی بخریم؟ بریم خونه یک نفر که دعوتمون کرده؟ یک عکس از فلان چیز بفرست؟ گاز رو پاک کردی؟ درس ها رو رسیدی؟ کسی و میشناسی تعبیر خواب بدونه؟
 
دلم میخواد آفلاین شم و جواب هیچ کس رو ندم. خویشاوندان نسبی و خویشاوندان سببی
زنگ هم جواب ندم.
اصلا یه چند روزی بزنم تن
لحظه ها... اتفاق ها...
همه لحظه ها و اتفاق های این زندگی مشترک از جلوی چشم هاش میگذره. الان 72 ساعته که مدام داره تصویر میبینه؛ خنده های مهناز، اشک هاش، سفرهاشون، دعواهاشون... و جمله های آرمان که مدام تکرار میشن : اتفاق ها و لحظه هان که مهمن"
احمد تصمیم گرفته به این فلسفه آرمان فکر کنه. درواقع بیشتر از فکر، چون به نظرش منطقی میاد، میخواد عملیش کنه.
داره اتفاق ها رو مرور میکنه. لحظه ها رو هم. و این مسئله با خودش ترس میاره. ترس از این که لحظه ها اونقدر ج
دانلود آهنگ سیروان خسروی این حس نابه
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * این حس نابه * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سیروان خسروی باشید.
دانلود آهنگ سیروان خسروی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sirvan Khosravi called In Hess Nabe With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ سیروان خسروی به نام این حس نابه
یه جزیرم بی تو تو نباشی دنیا از من دوره یه خیابونم که بدون خنده هات سوت و کورهآتیشه این عشق داره م
سارا : از بلندی که نمیترسی ؟
من : ن بابا ...
قدم قدم پله ها رو بالا میرفتم 
پایین رو نگاه میکردم 
دست و دلم می‌لرزید :)
...
روی یکی از پله های اهنی حیاط پشتی نشستیم ( تو اسمونا ) و از عشق گفتیم و اینکه چقدر حقیقت داره و قص علی هذا !
...
و روزی که در این دانشکده دعوا نباشد بایست تعجب کرد ... این سری سینا و انجمن اسلامی وارد عمل شده بودن !
...
و چقدر صدای طاهر قریشی را میدوستم !
دوستان، پیرهنِ مشکی با آستین‌های ساتن که طرح گل رز طلایی داره مناسبِ دانشگاه نیست. ستادِ امر به معروف و نهی از منکر. (واحد پردیس برادران)
انصافا با اون پیرهن چجوری می‌خوای معادله صفحه مماس بر رویه رو به دست بیاری؟ چجوری سیالات پاس می‌کنی با اون؟ چجوری وقتی روزی رو به یاد داری که چنین چیزی پوشیدی می‌تونی به ذهنت متبادر کنی که دینامیک ماشین پاس میشی؟ جواب بده برادر. چجوری با لباس شبِ دامادی اومدی دانشگاه و همزمان این انتظارات رو از خودت داری
نشستم و خیره به صفحه چتی ام که با جوین شدن من، خیلی عادی پیام داده «سلام. خوبی؟». انگار نه انگار که همین آدم از تمام اعتماد من سواستفاده کرد و زد زیر حرفاش و دوست دارم گفتناش!
آره خب، آدمی که نظرش این باشه، حالا که به درد ازدواج هم نمی خوریم می تونیم دوست معمولی یا دوست صمیمی باشیم باید خیلی عادی همچین پیامی بده. چطوری با آدمی بودم که همچین عقیده ای داره؟ اصلا چرا نفهمیدم اینو؟
می دونه جون کَندم تا حقیقتو توف نکنم تو صورتش؟
اصلا اینایی که نوشتم
خیلی صحبت کردیم، از همه چیز گفتم و سعی کردم بدون هیچ نقاب و ملاحظه ای حرفهامو بزنم و ازش بخوام که کمکم کنه، راهنماییم کنه و نذاره این حس وحال بمونه همیشه.
من معمولا آدمی ام که نمیتونه راحت خودشو برای کسی توضیح بده ولی برای استادم سعی کردم و تمام تلاشمو کردم که بتونم خودم باشم و خودم رو توضیح بدم، چون به کمکش احتیاج داشتم
فکر میکردم حالا میگه تو خیلی کار داری یا حتی فلان اختلال رو داری، چون طبق تشخیص های خودم حس کردم دارم کم کمOCDمیشم.
ولی جالبه
آقا اصلا اصلا سیستم عامل کروم نصب نکنید
من خودم گول خوردم و نصب کردم . الان پشیمون شدم و دوباره میخواهم برگردم رو ویندوز.
 کروم او اس چند تا مشکل اساسی داره که هیچ جوره نمیتونم باهاش کنار بیام
کیبورد گوگل کلا با کیبور مایکروسافت فرق داره. تا بیاین عادت کنین پیر شدین.
لپ تاپ من دیگه تاچ پد نداره ! کار نمیکنه کلا !
محدودیت شدید در نرم افزار دارید (البته اینو میدونستم از قبل. اما خیال میکردم بشه اندروید نصب کرد روش که نشد)
سر فونت های فارسی هم داست
این عکس اولین عکسی بود که هزارو هشتادو شیش روز پیش گذاشتم پروفایل وبلاگم 
داره سه سالش میشه 
این سه سال چقدر اتفاقا افتاد 
چقدر زمان چیز عجیبیه 
نمیدونم 
قبلنا حس جا موندن داشتم 
الان ناامیدی 
کاملا میدونم نباید اجازه بدم ناامیدی رخنه کنه تو وجودم 
و میدونم باید اسوده خاطر تر پیش برم 
اما انگار یه چیزی تو دلم سنگینی میکنه 
انگار منو به سمت انزوا و سکوت سوق میده 
انگار قرار نیست چیزی بهتر بشه 
کاش میتونستم یه قسمتایی از حافظمو شبا خالی کنم
این روزها هر صفحه ای رو در تلگرام یا اینستا باز میکنی یا داره در مورد طلسم و جادو وانواع فال صحبت میکنه یا مراقبه و مدیتیشن و در قبال آموزش و یا انجام درمان یا جادو مبالغی رو بسته به عوامل مختلف از مردم طلب میکنن و وای به حال اونایی که تو دام این جور افراد گیر میکنن . دوستان این صرفا یه نصیحت برادرانه هستش ، باور کنید شمس برای آموزش ۲۴ ساعته ۷ روز هفته از مولوی پولی طلب نکرد باور کنید برای آموزش سرش منت نزاشت ، اینو بدونید که برای رسیدن به یگانه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها